وقتی در میانه عاشقی احساس میکنی جایی به تو تعلق ندارد
آیا تا به حال در یک رابطه عاشقانه احساس کردهاید که هویتتان را از دست دادهاید؟ انگار دیگر خودتان نیستید و در سایه فرد دیگری محو شدهاید؟ این احساس “گم شدن” یا “ناشناخته بودن” در روابط بسیار رایج است و دلایل مختلفی دارد. در این پست، 18 دلیل احتمالی برای این احساس ناخوشایند را بررسی میکنیم:
- ✅
اولویت دادن بیش از حد به نیازهای پارتنر:
وقتی تمام تمرکزتان بر خوشحال کردن و برآورده کردن نیازهای طرف مقابل باشد، به تدریج نیازهای خودتان را نادیده میگیرید. - ✅
ترس از دست دادن رابطه:
این ترس باعث میشود تا از بیان نظرات و خواستههای واقعی خود خودداری کنید و رفتاری را در پیش بگیرید که فکر میکنید مورد پسند طرف مقابل است. - ✅
عدم اعتماد به نفس:
کمبود اعتماد به نفس باعث میشود تا خودتان را دست کم بگیرید و به راحتی از عقاید و ارزشهای خود صرف نظر کنید. - ✅
سابقه روابط ناامن در کودکی:
اگر در کودکی روابط ناامنی را تجربه کرده باشید، ممکن است در بزرگسالی نیز الگوهای مشابهی را در روابط عاشقانه خود تکرار کنید. - ✅
شناخت ناکافی از خود:
اگر خودتان را به خوبی نشناسید، نمیدانید چه میخواهید و چه نیازهایی دارید. این امر باعث میشود تا به راحتی تحت تاثیر دیگران قرار بگیرید. - ✅
فقدان مرزهای سالم:
نداشتن مرزهای مشخص در رابطه باعث میشود تا طرف مقابل به حریم شخصی شما تجاوز کند و شما نتوانید از خودتان دفاع کنید. - ✅
توقع بالای اجتماعی:
گاهی اوقات انتظارات جامعه از یک رابطه عاشقانه باعث میشود تا از خودِ واقعیتان فاصله بگیرید و نقشهایی را بازی کنید که با شخصیتتان سازگار نیست. - ✅
بیان نکردن احساسات واقعی:
اگر احساسات واقعی خود را پنهان کنید، نمیتوانید ارتباط عمیقی با پارتنرتان برقرار کنید و در نتیجه احساس تنهایی و ناشناخته بودن خواهید کرد. - ✅
وابستگی عاطفی:
وابستگی بیش از حد به پارتنر باعث میشود تا تمام هویت خود را در او خلاصه کنید و بدون او احساس پوچی و بیمعنایی کنید. - ✅
نیاز به تایید:
اگر به شدت به تایید دیگران نیاز داشته باشید، ممکن است برای جلب رضایت پارتنرتان دست به کارهایی بزنید که با ارزشهایتان در تضاد است. - ✅
فشار برای تغییر:
گاهی اوقات پارتنر به طور مستقیم یا غیرمستقیم از شما میخواهد تا تغییر کنید و به فرد دیگری تبدیل شوید. - ✅
نادیده گرفته شدن:
اگر احساس کنید که نظرات و احساساتتان در رابطه نادیده گرفته میشود، به تدریج احساس بیارزشی و ناشناخته بودن خواهید کرد. - ✅
تغییرات اساسی در زندگی:
تغییرات بزرگ در زندگی (مانند نقل مکان، از دست دادن شغل یا بیماری) میتواند باعث شود تا احساس هویت خود را از دست بدهید. - ✅
تمرکز بیش از حد بر ظاهر:
اگر تمام تمرکزتان بر ظاهر و جذابیت فیزیکی باشد، ممکن است جنبههای مهم دیگری از شخصیت خود را نادیده بگیرید.

- ✅
غفلت از علایق و سرگرمیها:
وقتی تمام وقت خود را صرف رابطه میکنید و از علایق و سرگرمیهای خود غافل میشوید، به تدریج احساس یکنواختی و پوچی خواهید کرد. - ✅
عدم وجود اهداف مشترک:
نداشتن اهداف مشترک با پارتنر باعث میشود تا احساس کنید در مسیرهای جداگانهای قرار دارید و از هم دور میشوید. - ✅
عدم برقراری ارتباط کلامی موثر:
ناتوانی در برقراری ارتباط کلامی موثر باعث میشود تا نتوانید نیازها و انتظارات خود را به درستی بیان کنید. - ✅
ترس از آسیب پذیری:
اگر از آسیب پذیری میترسید، ممکن است از نشان دادن خودِ واقعیتان به پارتنرتان خودداری کنید.
اینها تنها تعدادی از دلایل احتمالی برای احساس “گم شدن” یا “ناشناخته بودن” در روابط عاشقانه هستند. باید به خودتان زمان بدهید و با دقت درونیات خود را بررسی کنید تا بتوانید ریشه این احساس را پیدا کنید. اگر با این احساس دست و پنجه نرم میکنید، کمک گرفتن از یک متخصص میتواند بسیار مفید باشد.
چرا برخی افراد در روابط عاشقانه احساس “گم شدن” یا “ناشناخته بودن” میکنند؟
1. ترس از طرد شدن و پنهان کردن خود واقعی
یکی از دلایل اصلی این احساس، ترس از طرد شدن است.افراد ممکن است به دلیل ترس از اینکه طرف مقابلشان آنها را همانطور که هستند نپذیرد، جنبههایی از شخصیت، علایق یا نظرات خود را پنهان کنند.این پنهانکاری تدریجی باعث میشود که فرد احساس کند خودش را به طور کامل در رابطه نشان نمیدهد و در نتیجه، احساس “گم شدن” یا “ناشناخته بودن” به او دست میدهد.آنها سعی میکنند تصویری کاملا مطلوب از خود ارائه دهند تا مورد پذیرش قرار گیرند، اما این تصویر ساختگی با واقعیت درونیشان فاصله دارد.
به مرور زمان، این عدم اصالت میتواند منجر به احساس نارضایتی و بیگانگی با خود شود.
این ترس از طرد شدن اغلب ریشه در تجربیات گذشته، مانند روابط ناموفق یا انتقادهای شدید در دوران کودکی دارد.در نتیجه، فرد ناخودآگاه به این باور میرسد که برای دوست داشته شدن، باید تغییر کند و نقشی را بازی کند که واقعی نیست.این رفتار، یک سیکل معیوب ایجاد میکند که در آن فرد هرچه بیشتر خود را پنهان میکند، بیشتر احساس تنهایی و گمشدگی میکند.
2. از دست دادن مرزهای شخصی
در یک رابطه سالم، حفظ مرزهای شخصی بسیار مهم است.وقتی افراد مرزهای خود را نادیده میگیرند یا اجازه میدهند دیگران از آن عبور کنند، احساس کنترل بر زندگی خود را از دست میدهند.این از دست دادن کنترل میتواند منجر به احساس “گم شدن” در رابطه شود، زیرا فرد دیگر نمیداند کجا او تمام میشود و کجا رابطه شروع میشود.مثلا اگر فردی به طور مداوم خواستههای خود را نادیده بگیرد تا شریک زندگیاش را خوشحال کند، به تدریج هویت خود را از دست میدهد.یا اگر فردی اجازه دهد شریک زندگیاش به حریم خصوصی او تجاوز کند (مانند خواندن پیامهای شخصی بدون اجازه)، احساس میکند بخشی از وجودش دزدیده شده است.
تعیین مرزهای سالم و قاطع، به فرد کمک میکند تا هویت خود را حفظ کند و از احساس “گم شدن” در رابطه جلوگیری کند.مرزها میتوانند شامل زمان صرف کردن با دوستان و خانواده، داشتن سرگرمیهای شخصی، یا داشتن دیدگاههای متفاوت باشند.عدم توانایی در تعیین و حفظ این مرزها، فرد را در معرض خطر وابستگی بیش از حد به شریک زندگی و از دست دادن خود قرار میدهد.
3. تمرکز بیش از حد بر روی نیازهای طرف مقابل
گاهی اوقات افراد آنقدر بر روی نیازهای شریک زندگی خود متمرکز میشوند که نیازهای خودشان را فراموش میکنند.این فداکاری بیش از حد، اگرچه ممکن است در ابتدا با نیت خیرخواهانه انجام شود، اما میتواند منجر به احساس نارضایتی و گمشدگی شود.وقتی فرد به طور مداوم نیازهای دیگران را بر نیازهای خود اولویت میدهد، به تدریج احساس میکند که در حال زندگی کردن زندگی شخص دیگری است.این تمرکز بیش از حد بر دیگران میتواند ناشی از عزت نفس پایین، احساس گناه یا ترس از رها شدن باشد.فرد ممکن است ناخودآگاه معتقد باشد که تنها با برآورده کردن نیازهای دیگران میتواند عشق و تایید آنها را جلب کند.
اما این رفتار، به جای ایجاد یک رابطه سالم و متقابل، منجر به یک رابطه نامتعادل میشود که در آن یکی از طرفین احساس استثمار شدن میکند و دیگری احساس گمشدگی.
برای جلوگیری از این وضعیت، ضروری است که افراد یاد بگیرند که به نیازهای خود نیز توجه کنند و برای آنها ارزش قائل شوند.این بدان معنا نیست که نباید به دیگران کمک کرد، بلکه به معنای ایجاد تعادل بین نیازهای خود و نیازهای دیگران است.
4. عدم خودآگاهی و شناخت کافی از خود
قبل از اینکه بتوانید در یک رابطه سالم حضور داشته باشید، باید خودتان را بشناسید. عدم خودآگاهی و شناخت کافی از ارزشها، علایق، نقاط قوت و ضعف خود، میتواند منجر به احساس سردرگمی و گمشدگی در رابطه شود. وقتی فرد نمیداند چه کسی است و چه میخواهد، به راحتی تحت تاثیر نظرات و خواستههای دیگران قرار میگیرد. او ممکن است در رابطه نقشهایی را بازی کند که با ارزشهای واقعی او در تضاد هستند، یا اهدافی را دنبال کند که واقعاً به آنها علاقه ندارد. این عدم اصالت، باعث میشود که فرد احساس کند در حال زندگی کردن زندگی دیگری است و از خود واقعیاش دور شده است. برای افزایش خودآگاهی، میتوانید از روشهای مختلفی استفاده کنید، مانند مدیتیشن، نوشتن خاطرات، گفتگو با یک درمانگر یا مشاور، یا شرکت در کارگاههای خودشناسی.
5. تغییرات عمده در زندگی و هویت
روابط عاشقانه میتوانند تجربیات متحول کنندهای باشند و منجر به تغییراتی در زندگی و هویت فرد شوند.اما اگر این تغییرات به گونهای باشند که فرد احساس کند از خود واقعیاش دور شده است، میتواند منجر به احساس “گم شدن” شود.مثلا اگر فردی به دلیل ازدواج، شغل یا محل زندگی خود را تغییر دهد و ارتباطش را با دوستان و خانوادهاش قطع کند، ممکن است احساس کند که بخشی از هویت خود را از دست داده است.
یا اگر فردی به دلیل عشق به شریک زندگیاش، علایق و سرگرمیهای خود را رها کند، ممکن است احساس کند که دیگر خودش نیست.
برای جلوگیری از این احساس، باید در طول رابطه، ارتباط خود را با جنبههای مختلف هویت خود حفظ کنید.این بدان معناست که همچنان به سرگرمیهای خود بپردازید، با دوستان و خانوادهتان در ارتباط باشید، و به ارزشهای خود وفادار بمانید.در ضمن، باید به شریک زندگیتان اجازه دهید که شما را به خاطر همان کسی که هستید دوست داشته باشد و سعی نکنید خودتان را تغییر دهید تا مورد تایید او قرار گیرید.تغییرات باید به صورت آگاهانه و با حفظ اصالت فردی اتفاق بیافتند تا به جای احساس گمشدگی، منجر به رشد و شکوفایی شوند.
6. مشکلات ارتباطی و عدم بیان نیازها
ارتباط موثر، سنگ بنای هر رابطه سالمی است.وقتی افراد نمیتوانند نیازها، احساسات و خواستههای خود را به طور واضح و با صداقت بیان کنند، ممکن است احساس کنند که در رابطه شنیده و دیده نمیشوند.این عدم ارتباط میتواند منجر به سوء تفاهمها، ناامیدیها و احساس “گم شدن” در رابطه شود.مثلا اگر فردی از بیان خشم خود بترسد و به جای آن سعی کند آن را سرکوب کند، ممکن است به تدریج احساس کند که دارد یک نقاب به صورت میزند و خودش را پنهان میکند.یا اگر فردی از درخواست کمک از شریک زندگیاش خجالت بکشد، ممکن است احساس تنهایی و انزوا کند.
برای بهبود ارتباط در رابطه، باید یاد بگیرید چگونه به طور واضح و با صداقت صحبت کنید، به حرفهای طرف مقابل گوش دهید، و سعی کنید دیدگاه او را درک کنید.
در ضمن، باید بدانید که ابراز احساسات و نیازها، نشانه ضعف نیست، بلکه نشانه شجاعت و اعتماد است.اگر در برقراری ارتباط با شریک زندگیتان مشکل دارید، میتوانید از یک مشاور یا درمانگر کمک بگیرید.
7. تاثیرات روابط سمی و مخرب
روابط سمی و مخرب میتوانند تاثیرات عمیقی بر سلامت روان و احساس هویت فرد داشته باشند.در این روابط، فرد ممکن است مورد سوء استفاده عاطفی، جسمی یا کلامی قرار گیرد، و به تدریج احساس کند که ارزش خود را از دست داده است.سوء استفادهگران اغلب سعی میکنند قربانی خود را کنترل کنند و او را از دوستان و خانوادهاش جدا کنند.این انزوا، باعث میشود که قربانی بیشتر به سوء استفادهگر وابسته شود و احساس “گم شدن” و بیهویتی کند.در ضمن، سوء استفادهگران اغلب سعی میکنند قربانی خود را نسبت به واقعیت گیج کنند (gaslighting)، و او را به این باور برسانند که دیوانه است یا اشتباه میکند.
این تاکتیک میتواند باعث شود که قربانی به قضاوت خود شک کند و بیشتر به سوء استفادهگر وابسته شود.اگر در یک رابطه سمی قرار دارید، باید هر چه زودتر از آن خارج شوید و از یک متخصص کمک بگیرید.ترک یک رابطه سمی میتواند بسیار دشوار باشد، اما این کار برای حفظ سلامت روان و احساس هویت شما ضروری است.پس از خروج از رابطه سمی، ممکن است به مدتی زمان نیاز داشته باشید تا دوباره خودتان را پیدا کنید و اعتماد به نفس خود را بازسازی کنید.در این دوران، حمایت دوستان، خانواده و یک درمانگر میتواند بسیار ارزشمند باشد.
8. مقایسه خود با دیگران و کاملا مطلوبسازی روابط
رسانههای اجتماعی و فرهنگ عامه اغلب تصاویری کاملا مطلوب از روابط عاشقانه ارائه میدهند که با واقعیت فاصله زیادی دارند.مقایسه رابطه خود با این تصاویر کاملا مطلوب، میتواند منجر به احساس نارضایتی و ناامیدی شود.در ضمن، مقایسه خود با دیگران، میتواند منجر به احساس کمبود و بیارزشی شود.فرد ممکن است احساس کند که به اندازه کافی خوب نیست، یا اینکه رابطه او به اندازه کافی رمانتیک یا هیجانانگیز نیست.این احساسات، میتوانند منجر به احساس “گم شدن” در رابطه شوند، زیرا فرد به جای تمرکز بر نقاط قوت رابطه خود، بر نقاط ضعف آن تمرکز میکند.
در ضمن، باید از مقایسه خود با دیگران دست بردارید و بر نقاط قوت و ارزشهای خود تمرکز کنید.
به جای تلاش برای تقلید از روابط دیگران، سعی کنید رابطه خود را به گونهای شکل دهید که با نیازها و خواستههای شما مطابقت داشته باشد.
9. عدم وجود هدف و معنا در زندگی
اگر فردی در زندگی خود هدف و معنایی نداشته باشد، ممکن است به رابطه عاشقانه خود به عنوان تنها منبع شادی و رضایت نگاه کند.این وابستگی بیش از حد، میتواند منجر به احساس “گم شدن” در رابطه شود، زیرا فرد هویت خود را با رابطه گره میزند.
وقتی رابطه تمام میشود، فرد ممکن است احساس کند که همه چیز را از دست داده است و دیگر نمیداند کیست و چه میخواهد.برای جلوگیری از این وضعیت، باید در زندگی خود اهدافی داشته باشید که فراتر از رابطه عاشقانه شما باشند.این اهداف میتوانند شامل پیشرفت در شغل، یادگیری مهارتهای جدید، کمک به دیگران، یا دنبال کردن سرگرمیهای مورد علاقه شما باشند.
وقتی در زندگی خود هدف و معنا داشته باشید، رابطه عاشقانه شما به جای اینکه تنها منبع شادی شما باشد، به یکی از منابع شادی شما تبدیل میشود.
این بدان معناست که اگر رابطه شما به مشکلی برخورد کند یا حتی تمام شود، همچنان میتوانید احساس رضایت و خوشبختی داشته باشید، زیرا هویت شما به رابطه وابسته نیست.یافتن هدف و معنا در زندگی، یک سفر مادامالعمر است که نیاز به خودشناسی، تلاش و صبر دارد.
10. انتظارات غیر واقعی از رابطه
انتظارات غیر واقعی از رابطه، مانند انتظار اینکه شریک زندگی شما همیشه شما را خوشحال کند یا تمام نیازهای شما را برآورده کند، میتواند منجر به ناامیدی و سرخوردگی شود.این انتظارات غیر واقعی، اغلب ناشی از تصاویر کاملا مطلوب ارائه شده در رسانهها یا تجربیات گذشته هستند.وقتی رابطه با این انتظارات مطابقت نداشته باشد، فرد ممکن است احساس کند که چیزی کم است یا اینکه رابطه او به اندازه کافی خوب نیست.این احساسات، میتوانند منجر به احساس “گم شدن” در رابطه شوند، زیرا فرد به جای تمرکز بر واقعیت رابطه، بر انتظارات خود تمرکز میکند.
در ضمن، باید بدانید که شریک زندگی شما نمیتواند تمام نیازهای شما را برآورده کند و شما مسئولیت شادی خود را بر عهده دارید.
به جای تلاش برای تغییر شریک زندگی خود، سعی کنید او را همانطور که هست بپذیرید و بر نقاط قوت رابطه خود تمرکز کنید.
11. عدم پذیرش خود و احساس شرم
اگر فردی خودش را نپذیرد و نسبت به جنبههایی از شخصیت، گذشته یا ظاهر خود احساس شرم کند، ممکن است سعی کند این جنبهها را از شریک زندگیاش پنهان کند.این پنهانکاری، باعث میشود که فرد احساس کند خودش را به طور کامل در رابطه نشان نمیدهد و در نتیجه، احساس “گم شدن” یا “ناشناخته بودن” به او دست میدهد.مثلا اگر فردی از ظاهر خود راضی نباشد، ممکن است از رفتن به مکانهای عمومی با شریک زندگیاش خجالت بکشد یا سعی کند همیشه خود را پنهان کند.یا اگر فردی در گذشته اشتباهاتی مرتکب شده باشد، ممکن است از اعتراف به این اشتباهات به شریک زندگیاش بترسد.
برای غلبه بر این احساسات، باید با خودتان مهربان باشید و خودتان را بپذیرید همانطور که هستید.
این بدان معناست که به جای سرزنش خود به خاطر اشتباهات گذشته، سعی کنید از آنها درس بگیرید و به سمت جلو حرکت کنید.
12. نقشهای جنسیتی کلیشهای
در بسیاری از فرهنگها، نقشهای جنسیتی کلیشهای وجود دارند که مردان را ملزم به قوی بودن و زنان را ملزم به حمایت کننده بودن میکنند.پیروی از این نقشها، میتواند باعث شود که افراد احساس کنند نمیتوانند خود واقعیشان را در رابطه نشان دهند.مثلا اگر مردی احساساتی باشد، ممکن است از ابراز احساسات خود بترسد، زیرا فکر میکند این کار مردانه نیست.یا اگر زنی مستقل و قوی باشد، ممکن است از نشان دادن استقلال خود بترسد، زیرا فکر میکند این کار مردان را میترساند.این محدودیتها، میتوانند منجر به احساس “گم شدن” در رابطه شوند، زیرا افراد احساس میکنند نمیتوانند خود واقعیشان باشند.
برای رهایی از این محدودیتها، باید نقشهای جنسیتی کلیشهای را به چالش بکشید و به شریک زندگی خود اجازه دهید که خودش باشد، بدون توجه به جنسیتش.
به جای پیروی از نقشهای جنسیتی کلیشهای، سعی کنید رابطه خود را بر اساس نیازها و خواستههای خودتان شکل دهید.
13. عدم حمایت عاطفی از طرف مقابل
یکی از مهمترین جنبههای یک رابطه سالم، حمایت عاطفی است.اگر فردی احساس کند که از طرف شریک زندگیاش حمایت نمیشود، ممکن است احساس تنهایی و انزوا کند.این عدم حمایت عاطفی میتواند به شکلهای مختلفی ظاهر شود، مانند عدم گوش دادن به حرفهای فرد، عدم همدلی با احساسات او، یا عدم ارائه کمک در زمانهای سخت.وقتی فرد احساس کند که نمیتواند با شریک زندگیاش درباره مشکلات و احساسات خود صحبت کند، ممکن است احساس کند که دارد خودش را پنهان میکند و در نتیجه، احساس “گم شدن” در رابطه به او دست میدهد.
برای ایجاد یک رابطه حمایتگر، باید به حرفهای شریک زندگیتان گوش دهید، با احساسات او همدلی کنید، و در زمانهای سخت به او کمک کنید.
در ضمن، باید فضایی امن و صمیمی در رابطه ایجاد کنید که در آن هر دو طرف بتوانند احساسات و نیازهای خود را به طور آزادانه بیان کنند.اگر در ارائه حمایت عاطفی به شریک زندگیتان مشکل دارید، میتوانید از یک مشاور یا درمانگر کمک بگیرید.
14. ترس از صمیمیت و آسیبپذیری
صمیمیت و آسیبپذیری، اجزای ضروری یک رابطه عمیق و معنادار هستند. اما برخی از افراد از صمیمیت و آسیبپذیری میترسند، زیرا میترسند آسیب ببینند یا طرد شوند. این ترس، میتواند باعث شود که افراد از نزدیک شدن بیش از حد به شریک زندگیشان اجتناب کنند و از به اشتراک گذاشتن احساسات و افکار عمیق خود با او خودداری کنند. این دوری گزینی، میتواند منجر به احساس “گم شدن” در رابطه شود، زیرا فرد احساس میکند نمیتواند خود واقعیاش را به شریک زندگیاش نشان دهد. در ضمن، باید به خودتان اجازه دهید آسیبپذیر باشید و به شریک زندگیتان اعتماد کنید. اگر در ایجاد صمیمیت در رابطه خود مشکل دارید، میتوانید از یک مشاور یا درمانگر کمک بگیرید.
15. الگوهای ارتباطی ناکارآمد از دوران کودکی
الگوهای ارتباطی که در دوران کودکی آموختهایم، میتوانند تاثیر عمیقی بر روابط عاشقانه ما داشته باشند.اگر در خانوادهای بزرگ شدهاید که در آن ارتباطات ناکارآمد بوده است، ممکن است ناخودآگاه این الگوها را در روابط خود تکرار کنید.مثلا اگر در خانوادهای بزرگ شدهاید که در آن احساسات نادیده گرفته میشدند، ممکن است در ابراز احساسات خود مشکل داشته باشید و در نتیجه، احساس “گم شدن” در رابطه به شما دست دهد.یا اگر در خانوادهای بزرگ شدهاید که در آن پرخاشگری و خشونت رایج بوده است، ممکن است ناخودآگاه در روابط خود پرخاشگر باشید و شریک زندگیتان را از خود دور کنید.
برای تغییر این الگوها، باید ابتدا آنها را شناسایی کنید و سپس تلاش کنید الگوهای جدید و سالمتری را جایگزین آنها کنید.
این کار ممکن است نیاز به کمک یک مشاور یا درمانگر داشته باشد، زیرا الگوهای ارتباطی عمیقاً در ناخودآگاه ما ریشه دارند.با تغییر الگوهای ارتباطی خود، میتوانید روابط سالمتر و رضایتبخشتری را تجربه کنید.
16. وابستگی بیش از حد به تایید دیگران
اگر فردی به شدت به تایید دیگران وابسته باشد، ممکن است در رابطه عاشقانه خود سعی کند همیشه شریک زندگیاش را راضی نگه دارد و از ابراز نظرات و خواستههای خود خودداری کند.این رفتار، باعث میشود که فرد احساس کند خودش را به طور کامل در رابطه نشان نمیدهد و در نتیجه، احساس “گم شدن” یا “ناشناخته بودن” به او دست میدهد.مثلا اگر فردی از انتقاد شدن میترسد، ممکن است همیشه با نظرات شریک زندگیاش موافقت کند، حتی اگر با آنها مخالف باشد.یا اگر فردی از رها شدن میترسد، ممکن است همیشه سعی کند شریک زندگیاش را خوشحال کند، حتی اگر این کار به ضرر خودش باشد.
برای رهایی از وابستگی بیش از حد به تایید دیگران، باید عزت نفس خود را تقویت کنید و به خودتان ارزش قائل شوید.
این بدان معناست که به جای جستجوی تایید در دیگران، سعی کنید تایید خود را از درون پیدا کنید.
17. فقدان سرگرمیها و علایق شخصی خارج از رابطه
داشتن سرگرمیها و علایق شخصی خارج از رابطه، به فرد کمک میکند تا هویت خود را حفظ کند و از احساس “گم شدن” در رابطه جلوگیری کند. وقتی فرد تمام وقت و انرژی خود را صرف رابطه میکند، ممکن است به تدریج علایق و سرگرمیهای خود را فراموش کند و احساس کند که دیگر چیزی برای ارائه به رابطه ندارد. در ضمن، وابستگی بیش از حد به رابطه میتواند باعث شود که فرد بیش از حد به شریک زندگیاش وابسته شود و در نتیجه، احساس ترس و اضطراب کند. برای جلوگیری از این وضعیت، باید به سرگرمیها و علایق شخصی خود ادامه دهید و وقت خود را با دوستان و خانوادهتان بگذرانید.
18. فشار برای تغییر دادن خود برای شریک زندگی
اگر فردی احساس کند که شریک زندگیاش او را تحت فشار قرار میدهد تا تغییر کند، ممکن است احساس کند که خودش را به طور کامل در رابطه نشان نمیدهد و در نتیجه، احساس “گم شدن” یا “ناشناخته بودن” به او دست میدهد.تغییر دادن خود برای جلب رضایت دیگران، به ویژه شریک زندگی، منجر به از دست دادن اصالت و هویت فردی میشود.این فشار میتواند به صورت مستقیم یا غیرمستقیم اعمال شود.مثلا شریک زندگی ممکن است به طور مستقیم از شما بخواهد که رفتارتان را تغییر دهید، یا ممکن است با ابراز نارضایتی از شما، شما را مجبور به تغییر کند.
در یک رابطه سالم، افراد باید یکدیگر را همانطور که هستند بپذیرند و به یکدیگر اجازه دهند که خود واقعیشان باشند.
تغییرات باید به صورت خودخواسته و با هدف رشد شخصی انجام شوند، نه به دلیل فشار دیگران.اگر احساس میکنید که شریک زندگیتان شما را تحت فشار قرار میدهد تا تغییر کنید، باید با او در این مورد صحبت کنید و مرزهای خود را تعیین کنید.







گاهی اوقات آدم فکر می کند اگر همه چیز را فدای رابطه کند، عشق عمیق تری خواهد داشت. اما زندگی به من ثابت کرده این کار فقط باعث می شود کم کم خودت را گم کنی. روزی متوجه شدم که به مرور همه سرگرمی هایم را کنار گذاشته ام و حتی نمی دانم بدون حضور طرف مقابل چگونه باید خوشحال باشم. اینجاست که رابطه از حالت سالم خارج می شود.
خیلی ها وقتی در رابطه هستند، فکر می کنند اگر اعتراض یا نیازی داشته باشند، رابطه از بین می رود. من هم همینطور بودم تا وقتی دیدم این سکوت فقط باعث می شود طرف مقابل هر رفتار اشتباهی را تکرار کند. نگفتن حقیقت هم مثل گفتن یک دروغ بزرگ می ماند. نباید بخاطر ترس از دست دادن، خودت را تحقیر کنی.
بعضی روابط مثل آینه کدر می شوند. من زمانی همیشه تقصیرها را به گردن می گرفتم تا رابطه حفظ شود. اما بعد فهمیدم این طرز فکر فقط مرا تبدیل به شخصی ضعیف کرده بود. وقتی یک طرف همیشه چارچوب های خودش را کنار می گذارد، رابطه دیگر تعادل ندارد. یاد گرفتم که گاهی حفظ خودت مهم تر از حفظ رابطه است.